ماجرای کیمیا وصندلی
دخمل گل ما جدیدا یاد گرفته که شدیدا مستقل باشه.یعنی خودش بره وشیر
اب رو بازکنه ولیوانشو اب کنه یا اینکه از تو یخچال خوراکی برداره یا گوشی مامان
یا بابا رو از رو میز برداره و یا ...................
اما این استقلال همش بستگی به یه صندلی داره یا اینکه مامان حواسش پرت
باشه وخانم خانما بره سر وقت صندلی
کیمیا خانوم برای رفتن به مهمونی حاضر شدن.اما از غفلت مامان برای حاضر
شدن استفاده کرده وبا سرعت زیاد صندلی رو اورده وخودشو به یخچال
رسونده امادر یخچال رو قبلا قفل زده بودم
کیمیا با دیدن من جا خورد
اما به کارش ادامه داد
وقتی ناراحتی منو دید ترجیح داد که در یخچال رو ببنده
اومد که منو خوشحال کنه که یه دفعه احساس کرد زیر پاش خالیه و پاش
به صندلی نمیرسه اما خوشبختانه تونست صندلی رو پیدا کنه
اینجا هم خودش ترجیح داد که بیاد پایین که دیگه اون اتفاق تکرار نشه
اما براش درس عبرت نشده الانم هر فرصتی گیرش بیاد سریع صندلی رو میاره