بالاخره موفق شدم
سلام گلم نمیدونم چرا این روزها اصلا زمانی پیدا نمیکنم که بیام وخاطرات شیرین تورو ثبت
کنم.اما همه چیز یادمه بزودی همه خاطرات این چند روز سال نورو رو یاداشت میکنم.
وامااااااااااااا:موفقیت بزرگ حاصل شد
دخمل گلم بالاخره تونستی با هزارزحمت دل بکنی وبری سی خودت.منم یه نفس راحت بکشم
واین بارو زمین بذارم.شاید سختی این ماجرا زمانی شروع شد که من برای اولین بار تورو ازشیر
گرفتم اما اون موقع چون خیلی کار داشتم وسرم حسابی شلوغ بود نتونستم در مقابل گریه ها وبی
تابی هات دوام بیارم وتصمیم گرفتم برای ساکت کردنت روزی سه وعده شیر روبهت بدم تا ببینم بعد
چی میشه اما شیر دادن همان وبر گشتن سر خونه اول همان.
واون موقع بود که از خودم میپرسیدم چرااااااااا
اما بعد گذشت زمان ووقتی که سرکارخانم شکست من یا بهتر بگم پیروزی خودت رو
فراموش کردی تصمیم گرفتم از نو شروع کنم.اما این بار با قاطعیت.
واز روز یکشنبه25 اسفند92 شیردهی رو به طور کامل قطع کردم.این بار از تجربیات مامانای
مهربون هم استفاده کردم.اولش باز هم گریه زاری وبدعنقی و.....داشتی اما این بار راحت تر با
این موضوع کنار اومدی.وبه مرور زمان خودت فهمیدی که اصرار فایده ای نداره.البته خواب رفتنت
به اسونی قبل نیست باید برات زمان بیشتری بذارم.چند تا کتاب جدید هم برات گرفتم که
هر شب برات میخونم وخودت هم خیلی دوستداری.اما به هر حال تا الان که تقریبا 15روز
میگذره دیگه کم کم داری فراموش میکنی وبه روال جدید عادت کردی ومطمئنم که بعد از این بهتر
هم میشی.اماواقعا نفس گیر بود.
مامانایی که این مطلب رو میخونید یادتون نره
مهم ترین عامل موفقیت قطع شیردهی قاطعیته.
دلسوزی نا بجا فقط کارو سخت تر میکنه.اینکه میگن اولش باید تا یه مدت شیرو در شب ادامه
بدی لااقل برای من جواب ندا دچون بچه باز هم برای خواب شب وابسته است و قطع
این وابستگی زمان میبره.پس زمانی که وقتش فرا میرسه باید به طور کامل بچه رو از شیر گرفت.