شیرین تراز عسل
من:اگه دست به ظرفای توکابینت بزنی عمرا بهت صبحانه نمیدم
تو: خخخخخخ...عمرا؟؟!!عمرا بازچیه؟؟!
من در حالی که داشتم جارودستی میکشیدم:کیمیابرو پایین از پشتم ..خسته شدم
تو:خب خوشحالم آخه...
بعد از زنگخوردن تلفن سریع رفتی وگوشی رو برداشتی...من:کی بود دخترم؟
تو:آنوم من:چی گفت؟؟ تو:مشترک گرامی(تلفن گویای مخابرات)
زنگ درو زدن اما کسی پشت در نبود من:کی بود؟ تو:یه بنده خدایی!!
من وقت خواب:بغلت کردم وبوسیدمت تو:منوبغل کردی وبوسیدی وگفتی: چقد خوشمزه ای!!!
رفتی یه کلاه آوردی وگذاشتی روسرم یکم بهم نگا کردی وگفتی:
قربون چشات بشم!!
داشتم املت درس میکردم تاگوجه هارو ریختم تو تابه زودی اومدی پیشم
تو:موموغه؟(تخم مرغه) من :نه تو:سوسیسه؟؟
من:نه تو:موسیسه؟ من:آره تو:من موسیس دوس ندارم!!!
این روزا ازکلمه مثلا زیاد استفاده میکنی،نمیدونم معنیشو میدونی یانه
داشتی آب میخوردی گفتی:مثلا این چاییه!!آب رو یه جوری میخوردی انگار قند تو دهنته!
چند شبه وقت خواب یه عروسک یا یه چیزی رو(اعم از دمپایی روفرشی من،نی نوشابه،گیره مو،عروسک....)میاری کنارت میذاری.
دیشب گیر داده بودی به آبکش هرکاری کردم ولش نکردی آخرش درحالی که پاهات تو آبکش برد خوابت برد.
پی نوشت1:این روزا کیمیاواقعا شیطون شده،صبرمنم بعضی وقتا کم میشه؛خداکمکم کنه بهترین رفتاروباهاش داشته باشم که بعدش پشیمون نشم
پی نوشت2:این حس استقلال وانجام دادن کارای خودش وکارای من واقعادمار از روزگارم درآورده طوری که برای انجام دادن هرکاری باید کلی معطل بشم.
پی نوشت3:آبخوردنش که در روز50 بار بود یکم کمتر شده،امیدوارم باشروع فصل سرما کمترم بشه ودست از سرم برداره...اینقد که هر10 دقیقه یه بار گفت آب میخوام دچار ضعف اعصاب شدم