دخترگلم یه بار دیگه همکاری کن
سلام دختر خوشکل مامان.تو همیشه برام دختر خوبی بودی از همون اول که به دنیا اومدی بچه ارومی بودی.روز اولی که به دنیا اومدی اصلا گریه نمیکردی .حتی برای شیر خوردن از حرکتت ووپیچ وتاب خوردن وتغییر رنگت متوجه میشدم که وقت شیرته.اون موقع بود که مامانی تو رو میورد ومن بهت شیر میدادم.فکر میکردم اولشه وتو همش خوابی حتی نگران هم شده بودم وهی از مامانی میپرسیدم مامان چراگریه هاش صدا نداره.اما به مرور زمان فهمیدم کلا ارومی واهل گریه نیستی.هر کسی تو رو میدید یا جایی میرفتیم میگفت چه بچه ارومی.زمان گذشت ودختر گل من برای خودش خانمی شده بود.تصمیم گرفتم از پوشک بگیرمت یکسال و4ماهت بود که دیگه پوشکت نکردم.بعد یه ماه خیلی برام جالب بود که بااشاره میگفتی جیش داری.تقریبا کمو بیش جیشت رو میگفتی اما در 20ماهگی تسلط کامل پیدا کردی.واز اون موقع به بعد همیشه میگی ودیگه خودتو خیس نکردی.ازاین بابت خیلی خوشحالم وبه دختر گلم میبالم
واماااااااااااااااااااااااا:
تقریبا یه ماهی هست که میخوام از شیر بگیرمت.اما با مقاومت شدید شماگل دختر مواجه شدم.دو بار اقدام کردم اما موفق نشدم در صورتی که فکرمیکردم از شیر گرفتنت اسون تر از پوشک گرفتنت باشه.اما زهی خیال باطل
تو هم وقتی دیدی داری موقعیتت رو از دست میدی عرصه رو بر من تنگ تر کردی وبیشتر رو شیر خوردن کلید کردی
من بیچاره هم کم کم اشکم داره در میاد
از تو خانم خانما همچین کارایی بعیده و برای من سواله که این همون کیمیاست
اما دیگه تموم شد دیگه عزمم رو جذب کردم.فردا روز سر نوشت سازه .فردا صبح روی این موضوع هم یه خط قرمز میکشم.یه چندروزی باید با بی تابیات وبد عنقی هات سر کنم
اما این نیز بگذرد.................