ترقی
وای خدای من دخترم چقدر باسرعت داره حرفها وکلمه هاوجمله ها
ی جدیدرو یاد میگیره وحتی بعضی وقتا با گفتنشون منو سورپرایز
میکنه.
میگم: کیمیا دخترم میگی: بیه مامانم(بله مامانم)
میگم بیا زود حاضر شو میخوایم بریم بریم
میگی:باشه الان زود.
وقتی چیزی رو که میخوای بهت میدم خیلی خوشکل میگی
دست مامان دد نتونه(دست مامان درد نکنه)
جدیدا اسمم رو هم یاد گرفتی وبهم میگی مامان مدان (مژگان)
اسم پسر همسایه رو هم یاد گرفتی بهش میگی ممادین(بنیامین)
امروزبهم گفتی مامان جیش گفتم بیا بریم گفتی نه..ددوخ(دروغ)
تعجبم از اینه که کی معنی ومفهوم دروغ رو یاد گرفتی
حرف خ رو جدیدا یاد گرفتی وبرای کلماتی که ق دارند هم از خ
استفاده میکنی مثل موخ(مرغ)
عاشق پارکی و همیشه میگی مامان حاضش تاب تاب عباسی
یعنی حاضر شیم بریم پارک
وقتی روی تابی میخونی:تاب تاب عباسی ..نانا نندازی..(خدا منو
نندازی) اگه بندازی
ببل مامان بندازی ..ودوباره از اول میخونی و دل همه اطرافیان از
مامانی وبابایی گرفته تا دایی وعموهارو بدست میاری وتو بغل
همشون میفتی.
دیروز هم در حالی که بادکنک دستت بود اومدی وگفتی مامان
نخ....نخ.. یعنی نخ بده میخوام سر بادکنک رو ببندم
به بادکنک هم میگی با د دی.
این شربت آبلیمو رو هم که خوب شناختی ببت آبو..فکرکنم روزی
سه چهار باری میخوری.به سیب زمینی میگی نوبزی اصلا ربطی هم
به سیب زمینی نداره مگم بگو سیب ..ز..می..نی. میگی
نو..ب..زی
به گردنبند هم علاقه مند شدی و میگی گبدند.
این روزها در کنار هر چیزی از اسمت هم استفاده میکنی مثل
آب میمیا..چای میمیا..کفش میمیا..بالشت میمیا..
وقتی چیزی رو میخوای اسمت رو در کنار اون چیز قرار میدی.
خیلی هم رانندگی رو دوست داری واز مسیر خونه مامانی تا
خونه خودمون روی پای بابا میشینی وفرمون رو تند تند میچرخونی
وبه خیال خودت رانندگی میکنی
مسواک زدن رو هم دوست داری وقتی شروع میکنی دیگه
ول کنش نیستی یه ساعت مسواک میزنی تا خسته میشی.