چسب زخم
الان که دارم این مطلب رو مینویسم خونه بابایی هستیم.
بابا رضا دیروز رفته یه سفر کوچولو.البته همچین کوچولویی هم نه ولی خوب با یکی از دوستاش رفته.
امروز از صبح 2 3 بار پارک رفتیم.خرید رفتیم وحسابی تفریح کردی.
بعداظهر که رفتیم پارک 2 بار افتادی وگریه کردی.فدات بشم مادر
یکی نیست بگه بچه جلوی پاتو نگاه کن به طرف جلو حرکت میکنی ولی به چپ وراست نگاه میکنی.
به محض رسیدن به خونه مامانی روی زخم ارنجت یه چسب زد پات یه خراش کوچولو برداشته بود
اما با اصرار یه چسب هم به پات زدی وبعدش شروع کردی به آه وناله که البته همش فیلم بود.
آخه تا حالا خدارو شکر زخمی نداشتی که بهش چسب بزنی
برای همین برات تازگی داشت وکلی خودت رو غمگین گرفته بودی.
به هرکی هم میرسی زود میگی پام آخ.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی