کیمیا وکارهای تازه
سلام .یه مدت کوتاه نبودم. البته خدای نکرده من مشکلی نداشتم اینترنت قطع شده و
مشکل داره تا درست شدنش فعلا از اینترنت دایی وحید استفاده میکنم .
این روزها پیشرفت زیادی در کلمه ها والبته جمله بندی واستفاده صحیح از کلمات داشتی.
دیروز بعد از خوردن آب زیاد اومدی بهم گفتی مامان ددم درد میتونه.آلم بده میخوام بالا
بیارم.(دلم درد میکنه حالم بده..)
البته همیشه هی بهت میگم نخور گوش نمیدی بعدش همین آش وهمین کاسه.
وقتی چیزی رو بهت میگم برام بیاری میای بهم میدیش ومیگی ممرمایید ادمت شما
(بفرمایید خدمت شما)
خیلی شیرین میشی وقتی ازم تشکر میکنی ومیگی دست شما درد نتونه.چرا ممت کشیدی
(دست شما درد نکنه چرا زحمت کشیدی)
دیروز وقتی بابایی اومده بود دنبالت که بری خونشون بهت گفتم زود بیا حاضر شو بابایی منتظره
گفتی (ادا مکم بده بابا یی منتطره) (خدا مرگم بده بابایی منتظره)
منم همش میگم خدا نکنه کی این جمله رو یاد گرفتی آخه!!!!!!
این روزها عجیب دنبال دکتر بازی ومخصوصا آمپول زدنی فکر کنم از عروسک گرفته تا کاسه
بشقاب و در وپنجره همه رو آمپول زده باشی.1000بارم به خودت آمپول زدی
همه از آمپول میترسن تو دنبال آمپولی.این آمپول زدن هاتم از روزی که با مامانی رفتیم تا
آمپولشو بزنه منشا میگیره.منم میخوام یه جوری این آمپول زدنو از سرت بیرون بیارم.
کی موفق بشم خدا میدونه.
دیروز وقتی در ماشین لباسشویی در حال کارو کشیدی و خواستی بازش کنی تا دیدی باز
نشد اومدی بهم گفتی گفلش زدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (فقلش زدی)
وقتی تلفن رو جواب میدی میگی دلام توب هستی؟؟ (سلام خوب هستی)
از اونجایی هم که یه 5دقیقه ای طول میکشه تا گوشی رو بدی بهم من شاهد انواع
ژستهات در حین مکالمه با تلفنتم.اولش میشینی بعد بلند میشی راه میری سیم تلفن
رو تا جایی که میاد
خودت میبری بعضی وقتهام یه دستتو به کمرت میزنی وبعضی وقتهام سیم تلفن
رو دور انگشتت میپیچی.یکی نیست بگه خاله ریزه تو رو چی به این کارا؟؟؟؟؟؟
صبحها وقتی بابا میخواد بره سر کار اگه بیدار بشی میگی بابا نرو سر آر
در نهایت بابابا تا جلوی در میری اولش میگی ادافظ(خداحافظ)
بعد زود میگی بابا بابا دست بده بعد دست دادن تا میبینی بابا داره میره زود میگی بوس
ندادی خلاصه یه ده دقیقه ای مراسم خداحافظی طول میکشه.
ظهرم که بابا میاد تا صدای درو میشنوی زود میری قایم میشی یه ده دقیقه ای هم اونجا
طول میکشه تا بابا پیدات کنه.در کل هر روز 20 دقیقه مراسم خداحافظی واستقبال داری
تو سفره انداختن خیلی کمک میکنی.البته این روزها پاتو از گلیمت درازتر کردی و میخوای
غذارو هم بکشی که با برخورد من مواجه شده وبعد از چندتا تذکر و..سر جات میشینی
اگه دعوات کنیم میگی دوشت ندایم(دوست ندارم)
از نه گفتن هم هراسی نداری و کاری رو که باب میلت نباشه با یه نه گفتن انجام نمیدی
اصلاهم رو دوایستی نداری طرف مقابلت هر کی میخواد باشه.
مطلب خیلی زیاده اما چون پست خیلی طولانی میشه به پست بعدی موکول میکنم.