تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟
سلام عزیز دلم.
یکم دیر اومدم آخه فرصتش پیش نیومد.
اما خوب بازم نوشتنش بهتر از ننوشتنشه.
واما تعطیلات عید فطر.برای تعطیلات همراه بابایی ومامانی ودایی وحید رفتیم شهرستان .توهم از اول که راه افتادیم
حسابی خوشحال بودی.سه شنبه صبح راه افتادیم ونزدیک ظهر رسیدیم.
بعداظهرش خاله من اومد دیدنمون وتو کلی ذوق کردی .شبش هم رفتیم پارک
چهارشنبه ظهر نهار خونه داییم دعوت بودیم.اولش که رفتیم خجالت میکشیدی اما خیلی زود با هلیا که دختر
داییمه مشغول بازی شدی.بعداظهرش هم رفتیم باغ دایی هلیا.
اونجا وقتی برای اولین بار خوشه انگورو روی تاک دیدی کلی تعجب کردی وگفتی مامان از اینا داره.
توی گل خونه هم پر از بوته های گوجه فرنگی بود که تو یه دونه گوجه چیدی .
5شنبه رفتیم خونه مادر بزرگم.دختر خاله ها ودختر دایی هام همه اومده بودن.خلاصه دورت خیلی شلوغ بود
وبا اونها کلی بازی کردی.ناگفته نماند که دختر دایی ها ودختر خاله های ذکر شده زیر 5 سال سن دارن.
شب هم شام با هلیا ودایی وزندایی رفتیم پارک.
جمعه خونه عموم دعوت بودیم.توهم حسابی شیطونی وبازیگوشی کردی.بعد نهار هم اومدیم خونه
وسایل رو برداشتیم وراه افتادیم سمت مشهد.اینقدر جاده شلوغ بود که یکی دو ساعت دیر تر رسیدیم.
شنبه شب هم عروسی دعوت بودیم.که باز هم از شیطونی ها وبازیگوشی های سرکار خانم مستفیذ شدیم
البته عکس هم چندتایی گرفتم که الان نتونستم بذارم ولی میام ومیذارمشون.
این بود خاطره عید فطر امسال.