واااااااااای.شیرین زبونی های تازه!!!
چندروزیه که حرفای جالبی میزنی :
دیروز ازم شکلات خواستی یکی بهت دادم.وقتی خوردیش اومدی پیشم بهم گفتی
مامان یکی دیده بده دیده بسه بالا میارم!!!!
موقع نهار داشتم دوغ میخوردم.گفتی :نیدا تن یکم دوخ ...یکم غذا...نباید خالی بتوری ...بالا میاری!!!
بابا در حال قرص خوردن:
تو:بده من بدم....بعد قرص دادن... تو:بابا یکی دیده هم بتور! بابا:اگه یکی دیگه بخورم میمیرم
تو:عیب نداره!!! بابا:دستت درد نکنه!!!
وقتی عکس دایی مجیدو دیدی گفتی:این عکس دایی مجیده...میدونستی؟؟!!!
بعضی وقتا که یه چیز جالب میبینی میگی:مامان...مامان....اینونیداتن...بعدش میگی:دیدی؟؟!!!
تلویزیون داشت حرم امام رضارو نشون میداد گفتم:اینجا حرم امام رضاست..
بعد تو با تعجب گفتی:ااااااااه.اینجا حرم بابارضاست؟؟!!
یه روز که موهاتو خرگوشی بسته بودم به مامان بنیامین گفتی:
موهام قشنگه؟؟اونم گفت آره خیلی قشنگه...خرگوشی بستی؟؟؟
توگفتی :نه!!!مامان مژدان بسته!!
دیروز روی زمین یه مورچه دیدی.دیدم داری باهاش حرف میزنی.دقت که کردم داشتی میگفتی:
موچه...موچه...زود برو خونتون مامانت بسنی خریده آب میشه!!!
بابا بهت گفت یه شعر برام بخون توهم یه توپ دارم قلقلیه رو کامل خوندی.
بعدش گفت آفرین به خاطر شعر قشنگت برات بستنی میخرم.حالایه شعر دیگه بخون تا دوتا بستنی بخرم توهم با شور وشوق:عروسک قشنگ من قرمز پوشیده....میزنم زمین هوا میره...نمیدونی تاکجا میره..............
یه بارم که لباسای بابا روپوشیده بودی بهت گفتم:چرا لباسای بابارو تنت کردی
گفتی:میخوام برم سرآر!!!