یادگاری نوشت!!!
مکالمه تلفنی کیمیا با شخصیتی ناشناخته:
بعد از زنگ خوردن تخیلی درحالی که تو یه دستش گوشیه ودست دیگش به کمرشه بین حال واتاقها در گردش:
*.....سلام.خوبین؟؟؟ خوبم!! هه..هه...هه...(ازاون خنده هایی که خودم وقتی با تلفن حرف میزنم میکنم)
*باباتون خوبه؟؟هه....هه....هه
*سمالت باشین....خوشحال شدیم (سلامت باشین)
*چرا ممت کشیدین....ما گل بودیم. (چرا زحمت کشیدین...
مابه یه شاخه گلم راضی بودیم..)
*آری نداری؟؟ادافظ...
ودر پایان با خرسندی تمام ولبخند به لب از اتاق میاد بیرون!!!!
حالا کلمه ها وترکیب های تازه:
آیایش:آرایش ددم آفتابی پوست:کرم ضدآفتاب دودبزی:قورمه سبزی
آله:خاله داک:لاک ته دیت:ته دیگ
آضر:حاضر دوشی:گوشی دوبیا:لوبیا
افوووس:اتوبوس موجهای آفتابی:موجهای آبی
تباب:کباب دوداب:جوراب دودات:شکلات
پپو:پتو دسباک:مسواک اند:قند
دیب دمینی:سیب زمینی دون دون:گلدون
اسامی:
دمانه:سمانه هیدیا:هلیا
ممادین:بنیامین میمیا:کیمیا
بحید:وحید دباد:جواد
آددو:آرزو
کیمیا امروز در حال شیطونی:
من:کیمیا نکن.دست نزن دخترجون کیمیا:من دخترجون نیستم
من:پس کی هستی؟ کیمیا:من باباشم!!!